نقش فرد در مهار غريزه جنسي
کنترل دروني، نظارت عقل بر احساسات و اعمال شخص مي باشد که فرد را از درون ملزم به رعايت هنجارها و ارزش هاي جامعه مي نمايد. در جوامع صنعتي سعي مي شود تا مشروعيّت روابط در نهاد انسان ها جاي گيرد که از طريق اعتقادات ديني و قانوني و تربيت استفاده مي شود. (1) در جامعه ي ديني ارزش ها بر طبق معيارهاي الهي تعريف شده اند و با حقايق عالم خلقت در ارتباطند و هدف دين نيز ساختن انسان کامل و رهنمون ساختن او به سوي سعادت ابدي است.
راهکارهاي ديني، افراد را به سمت کنترل دروني سوق مي دهند که با اعتقاد افراد به نيروي اراده ي خويش و وجود نيروي تنبيه گر و پاداش دهنده، موجب مي شود تا فرد خود را در مقابل اعمال خويش در روز قيامت پاسخ گو دانسته و از اثرگذاري آن در دنيا نيز غافل نماند. (2)
کنترل دو جنس مرد و زن
خلقت انسان از دو جنس متفاوت از مواردي است که قرآن کريم بدان اشاره کرده و در مخاطب قرار دادن اين دو، ملاحظات مختلفي را مدّنظر قرار داده است. مواردي که دستور، عام و کلّي است، خطاب قرآني به صورت عمومي با عبارت هاي «يا أَيُّها الناسُ» و «يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا» و ... آمده است.مواردي که اهميّت موضوع متوجه هر دو گروه است، خطاب را متوجه هر دو گروه مي سازد؛ هم چون:
«إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيراً وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِيماً»؛
مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ايمان و مردان و زنان عبادت پيشه و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شکيبا و مردان و زنان فروتن و مردان و زنان صدقه دهنده و مردان و زنان روزه دار و مردان و زنان پاک دامن و مردان و زناني که خدا را فراوان ياد مي کنند، خدا براي آنان آمرزش و پاداشي بزرگ فراهم ساخته است. (2)
و در موارد خاصّي که «امر» بيشتر متوجّه يک گروه مي شده، آن را مقدّم داشته يا به تنهايي ذکر کرده است.
قرآن در مورد انحرافات جنسي با توجّه به اهميّت موضوع مبني بر اين که به کدام جنس بيشتر مرتبط مي گردد، خطاب را متوجّه همان گروه ساخته است.
در امور پيش گيري، نهي از چشم چراني را با خطاب به مردان آغاز نموده است، چرا که معمولاً امر نگاه و نظربازي در مردان بيش از زنان مشهود است؛ هر چند ممکن است اين امر در زنان نيز مشاهده شود، لذا در خطاب بعدي متوجّه زنان گرديده و آنان را از چشم چراني نهي مي نمايد: «قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ»؛ به مردان با ايمان بگو: ديدگان خود را [از هر نامحرمي] فرو بندند (4) .... و «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ»؛ به زنان با ايمان بگو: ديدگان خود را [از هر نامحرمي] فروبندند (5) .... در اکثر روايات که از نگاه نامشروع نهي شده است، روي سخن با مردان است؛ (6) از جمله: «جرير از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در رابطه با نگاه بي قصد و ناگهاني به نامحرم سؤال کرد. حضرت فرمود: «إصرِف بَصَرَک»؛ ديده ات را برگردان». (7)
در مقابل، زنان از خودنمايي نهي شده اند، چرا که طبع آنان بر خودآرايي و جلوه گري سرشته شده است؛ هر چند اين خصلت در برابر شوهران امري نيکو و پسنديده است، ولي در مقابل مردان نامحرم و اجتماع از اين کار نهي شده اند: « وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ»؛ و مانند روزگار جاهليت زينت هاي خود را آشکار نکنيد (8).
منتسکيو مي گويد:
عشوه گري و طنازي که از بيکاري زن ها توليد مي شود، نتيجه اش آن است که قبل از آن که خود زن ها را فاسد کند، ديگران را فاسد مي نمايد، زيرا مردم در اثر اين رفتار به عوامل ناچيز و کوچک اهميّت بسيار مي دهند و چيزهاي مهم را تحقير مي کنند. (9)
در روايات بر عفّت ورزي و حياي زنان تأکيد شده است و رعايت وقار و سنگيني در رفتار آنان تحسين شده تا حدّي که مردان پندارند، آنان زناني متکبّر و به ديگران کاملاً بي اعتنايند و مانع از برخورد سبک و بي وقار باشند، زيرا هنگامي که حيا کاسته شود، حصار عفّت و پاک دامني هم فرو مي ريزد. (10)
در آيات قرآن، نهي از چشم چراني مردان و زنان، با حجاب زنان توأم گرديده و حکم پوشش متوجّه زنان شده است:
«وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ»؛
و زيورهاي خود را آشکار نگردانند، مگر آنچه که (طبعاً) از آن پيداست. (11)
براي اين که زن در اجتماع در سايه ي حجاب، ساير فضايل را به صحنه آورده و ضمن انجام امور اجتماعي، معلم عاطفه گردد. دنياي کنوني که حجاب را از زن گرفته، ديگر زن معلم عاطفه نيست، لذا در غرب کم تر اثري از رحم و شفقت ديده مي شود. (12)
زن خود را آفريده اي پر رمز و راز مي شناسد، لذا از هر طريق سعي در خودنمايي و جلب ديگران دارد. يکي از موارد جاذبه آفريني زن، صداي نازک و کيفيّت صحبت کردن اوست. از اين جهت آيات قرآن کريم از زنان خواسته تا در مواجهه با مردان صداي خود را نازک ننموده و سنگين و محترمانه سخن بگويند: «فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ»؛ پس به ناز سخن نگوييد تا کسي که در دلش بيماري است طمع ورزد. (13) در مقابل، گوش دادني که موجب لذّت و فتنه گردد حرام مي گردد.
اسلام به حريم ميان زن و مرد بسيار اهميت مي دهد و از هر عاملي که موجب ايجاد فساد و فتنه مي شود، نهي نموده تا از مرحله ايجاد روابط دوستانه ميان آن ها جلوگيري نمايد، لذا دوست گيري را هم از جانب مرد و هم از جانب زن نهي نموده است: «وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ»؛ (14) در حالي که شما مردان اهل دوست گيري [پنهاني] نباشيد و «وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ»؛ (15) در حالي که زنان اهل دوست گيري نباشند و اموري که در پي اين روابط از قبيل تماس و ... پيش مي آيد نيز به طريق اولي مورد نهي واقع شده است، لذا دست دادن مرد و زن نامحرم به صورت تماس مستقيم يا فشار دادن دست ولو با پوشش ممنوع شده است. (16)
قرآن کريم از تمايل مردان و زنان مؤمن به افراد زناکار براي ازدواج نهي کرده است:
«الزَّانِي لاَ يَنكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لاَ يَنكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»؛ (17)
مرد زناکار، جز زن زناکار يا مشرک را به همسري نمي گيرد و زن زناکار را جز مرد زناکار يا مشرک به همسري نمي گيرد و بر مؤمنان اين [امر] حرام گرديده است.
محتواي اين آيه بيشتر متوجه مردان است، چرا که مردان به سوي زنان تمايل پيدا مي کنند به خواستگاري مي روند و آنان را به ازدواج خويش در مي آورند. (18)
چنانچه روابط نامشروع بين زن و مرد صورت پذيرفت و جريان آن علني شد، خطاب حکم در آيه متوجه زن و مرد گرديده و هر دو را مستحقّ مجازات مي داند: «الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ...»؛ به هر زن زناکار و مرد زناکاري صد ضربه تازيانه بزنيد (19) ...، خطاب آيه ابتدا متوجه زنان گرديده و مردان پس از آن بيان شده اند، چرا که معمولاً جلوه گري و فساد از طرف زنان آغاز گرديده و انجام بي عفّتي از طرف آنان زشت تر مي باشد.
خطاب قرآن در روابط نامشروع هم جنس گرايي، متوجّه مردان گرديده و آنان را مخاطب ساخته است: «لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ»؛آيا کار زشتي را مرتکب مي شويد که هيچ کس از جهانيان در آن بر شما پيشي نگرفته است؟ (20) البته به علت نهي کلّي اين امر، هم جنس گرايي در زنان نيز حرام و ناپسند شمرده شده، ولي به لحاظ پيشي گرفتن مردان در اين عمل و عدم ارضاي زنان، خطاب اوليّه متوجّه آنان گرديده است وگرنه نفس اين عمل چه از طرف مردان، چه زنان، زشت و ناپسند است، البتّه ممکن است خطاب مذکّر در آيه، از باب غلبه بوده و مردان و زنان هر دو را شامل شود، چرا که در آيه 54 سوره ي نمل، حضرت لوط عليه السلام با خطاب به قوم، آن ها را از اين عمل زشت نهي مي کرد.
اندکي تأمل در آيات قرآني ما را متوجه ظرافت و برخورد آيات با انحرافات جنسي نموده و در هر مورد مخاطب شناسي و اصل روان شناسي در آن به ما مي فهماند، هر يک از مردان و زنان، صفات و ويژگي خاصّي دارند که آنان را به سوي رفتار خاص مي کشاند. شناختن هر ويژگي و برخورد متناسب با آن موجب پيش گيري از انحرافات در افراد و جامعه گرديده و مصونيت فردي و اجتماعي ايجاد مي نمايد.
پي نوشت ها :
1. باقر ساروخاني، مقدمه اي بر جامعه شناسي خانواده، ص 210- 211.
2. علي سليمي و محمد داوري، جامعه شناسي کجروي، ص 675.
3. احزاب، آيه 35، ترجمه محمد مهدي فولادوند.
4. نور، آيه 30، ترجمه محمد مهدي فولادوند.
5. همان، آيه 31، ترجمه محمد مهدي فولادوند.
6. ر. ک: حسن مصطفوي، زناشويي از نظر قرآن و احاديث معتبر، ص 143- 163.
7. حسين بن مسعود بغوي، معالم النتزيل في تفسير القرآن، ج 3، ص 402.
8. احزاب، آيه 33، ترجمه محمد مهدي فولادوند.
9. حميد محمد قاسمي، اخلاق جنسي از ديدگاه اسلام. ص 238- 239.
10. سيد مهدي شمس الدين، انتخاب، همسر و ازدواج، ص 41- 42.
11. نور، آيه 31، ترجمه محمد مهدي فولادوند.
12. ر. ک: عبدالله جوادي آملي، زن در آيينه جمال و جلال، ص 371- 373.
13. احزاب، آيه 33، ترجمه محمد مهدي فولادوند.
14. مائده، آيه 5.
15. نساء، آيه 25.
16. سلسله معارف اسلامي 2، آداب الاسره في الاسلام، ص 135.
17. نور، آيه 3.
18. سيد عبدالله شبر، تفسير شبر، ص 350.
19. نور، آيه 2، ترجمه محمد مهدي فولادوند.
20. اعراف، آيه 8، ترجمه محمدمهدي فولادوند و آيات سوره نمل، آيه 54 و عنکبوت، آيه 28.
هاشمي، ريحانه؛ هاشمي زاده، محمد حسن؛ (1389)، شيوه هاي کنترل غريزه جنسي از نگاه اسلام، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}